میرحسین موسوی: بنده ابایی ندارم که یکی از شهدایی باشم که مردم بعد از انتخابات در راه مطالبات به حق دینی و ملی خود تقدیم کردند و خون من رنگین تر از آن شهدا نیست.



۱۳۸۹ مهر ۸, پنجشنبه

احمدي نژاد راست ميگويد

سخنراني احمدي نژاد در اجلاس سالانه سازمان ملل باز تابها و واكنشهاي مختلفي به همراه داشته كه به اندازه ي كافي در رسانه ها منعكس شده و موافقان و مخالفان هم نظرات خود را در مورد آن به تفصيل گفته اند.
اما آن قسمت از سخنان احمدي نژاد كه توجهم را جلب كرد نظراتش راجع به حادثه 11 سپتامبر بود و البته از نظر من هم از يك ديدگاه قابل تاييد و تامل است .
احمدي نژاد طي سخناني مدعي دست داشتن دولت ايالات متحده در فجايع 11 سپتامبر شد و خواستار تشكيل كميته اي براي ريشه يابي اين اقدام تروريستي شد. در تكميل سخنان احمدي نژاد و به فاصله ي تقريبا يك هفته بعد از آن مهمانپرست سخنگوي وزارت امور خارجه و به نوعي مرجع اعلام نظر دولت ايران در مسائل ديپلماتيك با بيان اينكه در حادثه 11 سپتامبر 3000 امريكايي كشته شدند و به بهانه ي مجازات عاملان اين اقدام تاكنون بيش از 110000 نفر در افغانستان كشته شده اند و همچنان نتيجه اي حاصل نشده ضمن محكوم كردن اين اقدام بر مواضع احمدي نژاد در رابطه با سوء استفاده ي دولت ايالات متحده از اين واقعه و احتمال مباشرت اين دولت در حادثه 11 سپتامبر تلويحا مهر تاييد زد.
اگر بخواهيم با اين ديدگاه كه از هر منازعه و حادثه تروريستي گروهي سوء استفاده ميكنند پس ميتوان همان گروه را نيز در شمار مظنون هاي اصلي منازعه يا حادثه ي مورد نظر به شمار آورد به قضايا نگاه كنيم آيا نميتوان به برخي از جنگها نيز با همين ديدگاه نگريست.
البته تا به حال با همين نوع استناد جنگهايي نظير جنگ بالكان و همينطور تهاجم عراق به كويت و پيش از آن به ايران به عنوان جنگهايي كه براي تامين منافع مالي و استراتژيكي برخي قدرتها اتفاق افتاده مورد بررسي قرار گرفته و گاها توسط نظريه پردازان نتايجي از نوع نتيجه گيري هاي احمدي نژاد حاصل گشته و قدرتهاي بزرگ ذي نفع به عنوان عوامل پشت پرده ي بروز چنين جنگهايي شناخته شده اند.
حال اگر بخواهيم به جنگ 8 ساله ي ايرا ن وعراق از همين چشم انداز بنگريم شايد بتوان آغاز اين جنگ در سال 59 را به قدرتهاي جهاني و نقش هدايت كننده ي آنها درپشت پرده مرتبط دانست اما اين فقط ميتواند در مورد آغاز جنگ تا آزادي خرمشهر صدق كند.
چه اينكه در سال 61 و پس از آزادي خرمشهر عزيز و عقب نشيني دشمن متجاوز عملا عراق – وحاميان احتمالي پشت پرده اش تا آن زمان- در مقابل غيرت ملت ايران با سرافكندگي شكست را پذيرفته و حاضر شدند ضمن پرداخت غرامت به مرزهاي قبلي بازگردند.
اينكه در آن مقطع حساس گروهي به هر نوع ممكن بر ادامه ي جنگ پاي فشاري ميكنند و موجب اجماع قدرتهاي جهان بر سر جنگ طلب بودن رژيم ايران ميگردند و بر پايه ي همين نگرش پديد آمده در جهان تمامي كشورها عملا به صف متحدان عراق مي پيوندند نكته ي مهمي است كه اگر از همان ديدگاه احمدي نژاد نگريسته شود نتايج قابل تاملي به بار مي آورد.
همانگونه كه مهمانپرست مدعي ميشود براي مجازات عاملا كشتار3000 امريكايي در واقعه 11 سپتامبر تا كنون 110000 نفر در افغانستان كشته شدهاند و هنوز عاملان اين جنايت مجازات نشده اند واين دليل را براي اثبات ذينفع بودن ايالات متحده در فجايع 11 سپتامبر كافي ميداند آيا نميتوان گفت كساني كه به تلافي تجاوز 2 ساله ي رژيم بعثي عراق به خاك ايران عزيز بار سنگين 6 سال جنگ را بر شانه هاي مردم نهادند ممكن است از اين كار سودي برده باشند و آنها را در شمار متهمين اين جنگ 8 ساله به شمار آورد؟
آيا مقايسه ي مردان و زنان به خاك و خون غلطيده ي ايران در سالهاي 59 تا آزادي خرمشهر با تعداد شهداي بعد از اين تاريخ تا پايان جنگ اين اجازه را به ما ميدهد كه بگوئيم از سال 61 تا سال 67 علاوه بر منابع مالي هنگفتي كه كه براي ادامه ي جنگ هزينه شد و بار مالي و رواني سنگيني كه به مردم تحميل گشت صدها هزار تن از مردان و زنان اين آب و خاك قرباني اهداف جنگ طلبان شدند و در شرايطي كه پس از 6 سال هيچ نتيجه اي از نظر مجازات و عقوبت عاملان تجاوز به ايران حاصل نگشت همان اتفاقي كه ميتوانست پس از فتح خرمشهر بيفتد - يعني صلح و بازگشت به مرزهاي اوليه- افتاد با اين تفاوت كه ديگر از غرامت جنگ خبري نبود چون سازمان ملل نيز هرچند عراق را به عنوان آغاز كننده ي جنگ مقصر دانست ولي به دليل عامليت ايرا ن در ادامه جنگ هنوز هيچ مرجع قانوني عراق را به پرداخت غرامت محكوم نكرده و تلاشهاي دولتمردان در اين راستا بي ثمر بوده است.
اين دقيقا همان نوع نگاه احمدي نژاد و دلايل مورد استناد او در تحليل وقايع و رويدادهاست كه براي بيان اين دلايل و استنادات به قصد تخريب دشمنان ( به زعم سران حكومت جمهوري اسلامي ) صراحت و شجاعت از خود به نمايش ميگذارد.
آيا وقتي همين نوع نگرش رفتار هاي خود او و همفكرانش را به بوته ي نقد ميگذارد نيز اين نوع تحليل كردن موضوعات را شايسته ميداند؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر