میرحسین موسوی: بنده ابایی ندارم که یکی از شهدایی باشم که مردم بعد از انتخابات در راه مطالبات به حق دینی و ملی خود تقدیم کردند و خون من رنگین تر از آن شهدا نیست.



۱۳۸۹ بهمن ۲۷, چهارشنبه

خط پایان اصلاحات در چهارچوب نظام

اتفاقات پیش آمده در صحن علنی مجلس شورای اسلامی یک روز پس از راهپیمایی 25 بهمن بیش از هر چیز خبر از رسیدن تفکر "اصلاحات در چهارچوب ساختار فعلی حکومت" به خط پایان بود.
در شرایطی که جناح حاکم طبق معمول سعی در وارونه نمایی هدف و ماهیت رویداد 25 بهمن داشت بیانیه ی جناح اقلیت و نطق "خباز" در واقع تیر خلاص بر پیکر اصلاح طلبی در مسیر قانون بود.
یقینا هیچ کس از کسانی که به وکیل الدولگی خویش افتخار میکنند انتظار ندارد چشم بر روی واقعیتها بگشایند و به جای ربط دادن جنبشهای مصر و تونس به دشمنی با آمریکا و اسرائیل و عکس این حالت برای جنبش مردم ایران به ماهیت ضد دیکتاتوری جنبشهای منطقه بپردازند و تمام حکومتهای مادام العمر و فاقد امکان نقد و عزل حاکمان را در ردیف رژیمهای مستبد هدف اعتراضات بدانند.
همچنین با توجه به فضای موجود انتظار یک بیانیه در تایید مطالبات و اعتراضات مردم از جانب جناح اقلیت نیز رویا پردازانه به نظر میرسد.
اما عدم همصدا شدن با کسانی که مردم را"خس و خاشاک" و "بزغاله" و "آشغال" میدانندو اتخاذ موضع سکوت در مقابل رفتارهای عجولانه و ناشی از عصبانیت نمایندگان این جریان در مجلس به جای ایراد نطق و محکوم کردن اعتراض مردم ایران به مشی استبداد و دیکتاتوری میتوانست بارقه های امید به داشتن نمایندگانی اصلاح طلب و مردمی در دل حاکمیت تمامیت خواه را زنده نگه دارد.
به نظر میرسد سکوت و بر جای نشستن "مسعود پزشکیان" "محمدرضا تابش" " مصطفی ذوالقدر" "مصطفی کواکبیان" و "داریوش قنبری" بیش از آنکه نشانه ی عدم پذیرش نظرات نمایندگان معترض به راهپیمایی 25 بهمن باشد به معنای از پا افتادن آخرین تلاشگرانی است که قصد زنده نگه داشتن یک جریان منتقد در بدنه ی حاکمیت را داشتند.جریانی که با صدور این بیانیه خود را از تنها تکیه گاهش یعنی "مردم منتقد" جدا کرد و در هم نوایی با جناح حاکم اعلام کرد نه تنها امکان نقد بنیان های فکری این جناح وجود ندارد بلکه جناح اصلاح طلب مجلس هم خود را موظف به تابعیت از این مبانی میداند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر