میرحسین موسوی: بنده ابایی ندارم که یکی از شهدایی باشم که مردم بعد از انتخابات در راه مطالبات به حق دینی و ملی خود تقدیم کردند و خون من رنگین تر از آن شهدا نیست.



۱۳۸۸ بهمن ۱۷, شنبه

تجدیدمیثاق با سید مظلوم ایران


ماههاست که روی آرامش ندیده ایم و میدانم که تو بیشتر از ما در این مهلکه ی ظالمانه سختی کشیده ای.
امروز وقتی به آنچه بر ما گذشت مینگرم بیشتر به منشور حقوق شهروندی که مبنای اولین میثاق نامه مان با تو بود ایمان میاورم و به باورهای سبز همه ی ایرانیانی که دست بیعت به سویت دراز کردند.
همان منشوری که در آن:
- استقرار قانون و اجرای آن در مطابقت با موازین حقوق بشر
- احترام به حریم خصوصی افراد
- تاکید بر مطبوعات و رسانه های مستقل و جلوگیری از سانسور
- به رسمیت شناختن حقوق اقلیت سیاسی برای رقابت یا مخالفت
- ممنوعیت اعمال شکنجه
- دفاع از حقوق زنان و جلوگیری از تبعیض جنسیتی
- دفاع از فعالیتهای مستقل دانشجویی و دانش آموزی


هدف تو و امید ما بود برای گام نهادن در میدان نابرابر انتخابات
وچه ناجوانمردانه امیدهایمان را به کینه بدل کردند وجوانانی را که در پیام انتخاباتیت چشمه ی جوشان نشاط و خلاقیت و عشق وآزادگی خوانده بودی در سوگ عزیزان و رفیقان نشاندند.
اصلا انگار رقیب هم برای خود منشوری داشت و میثاقی بسته بود با یاران که در صورت پیروزی هرآنچه تو وعده داده ای وارونه عمل کند.
یادم هست جمله ی زیبای مجید مجیدی را که گفته بود:"انتخاب شدن میرحسین لطف خدا به ملت و انتخاب نشدنش لطف خدا به اوست"
و می اندیشم که واقعا اگر خدا لطفش را از تو دریغ میکردو حقیقت واقعه که ریاست جمهوری تو بود عیان میگشت تو میبایست همواره برای عمل به وعده هایت با این قوم الظالمین درگیر باشی و با تو بد تر از آن کنند که با خاتمی کردند.
و چه خوب که خدا هم به تو لطف کرد و هم لطف پنهانش را شامل ملت کرد که اگر نعمت ریاست تو از ملت دریغ شد در عوض موهبت بیداری و خودباوری و جهاد و شهادت در راه آزادی و ظلم ستیزی هدیه ی خدا بود به ملت سبز ایران.
و باز به یاد می آورم عبدالجبار کاکایی را که آن روزها گفته بود: " پایان صبوری شما آغاز امیدواری من است"
و تو که گفته بودی : " آمده ام تا کرامت انسانی را پاس بدارم" و الحق که در این راه پای از عقیده ات عقب نگذاشتی و همسر زینب مرامت هم معلم صبر و وفا و ایمان بود برای آنان که دست از بیعت خویش با تو بر نداشتند.
امروز نمیدانم برجفاهایی که در این ایام بر تو و یارانت روا داشته شد بگریم یا به پاس نهال امیدی که با همت شما در دل ملت جوانه زد و پس از سالها دوباره آیات خدا را در گوشمان زمزمه کرد که : " همانا خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد مگر به دست خودشان" در مقابلتان سر تعظیم فرود آورم.
خالصانه ترین سلامهای مردان وزنان ایران تقدیم حضور سبزتان باد و بدانید ما همچنان بر سر عهدی که با تو بستیم میمانیم و نه با فشارو تهدید و نه با زور و تحقیر از راه سبزمان که امروز به خون به دست عنودان بد گهر از خون عزیزان وطن رنگین شده دست بر نخواهیم داشت.
آنچه در 22 بهمن 57 اتفاق افتاد میتوانست در 22 خرداد 88 به بلوغ و کمال برسد اما اگر به زعم نابخردان و نو کیسگان به قدرت رسیده چنان انحرافی در این انقلاب نهادینه شده که کسی را توان اصلاح آن نیست یکبار دیگر با تو پیمان میبندیم که این نگین سلیمان را از اهریمن باز ستانیم و در راه احقاق حقوقمان بر این عهد پایدار میمانیم.

17بهمن1388

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر